ا
أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلَا تَغُرَّنَّکُمُ
الْحَیَاةُ الدُّنْیَا وَلَا یَغُرَّنَّکُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ
ای
مردم، به راستی وعده خدا حق است، بنابراین مبادا زندگی دنیا و جلوه گری
های آن شما را بفریبد و مبادا شیطان فریبکار مغرورتان سازد.
« سوره فاطر، آیه 5 »
به افتخار سفیران فرهنگی
به افتخار سرخوشی های مستانه
به افتخار تیرهای زهرآلود ، نگاه های ملتهب...
به افتخار دختری که تمام دغدغه اش " آزادی" بود
آزادی از یک وجب پارچه ای که سنگینی می کرد روی سرش!
به افتخار دختری که بخاطر تحقق این آزادی جنگید؛
با خودش
و با خدایش!
به افتخار او که "مصونیت" را کنار زد
و کشف کرد خودش را٬ به قیمتی ناچیز!
به افتخار پسری که تمام مردانگیش در "نگاهش" بود
و چشم هایی که هرگز از نگاه کردن سیراب نشدند
به افتخار او که "مغلوب" شد
و رها کرد چشم هایش را٬ باز به قیمتی ناچیز!
به افتخار باختن٬ شکست...
بازی تمام شد! تو رد شدی!
و رمز باختنت "غفلت" بود.
دیدی چقدر زود دیر می شود؟!
● کمی آن سو تر اما...
به افتخار "شهادت های یواشکی" مدافعان حرم...
به افتخار غیرت برادرانه عباس (ع) روی خواهرش زینب (س)
به افتخار مقاومت با دست های خالی
به افتخار جنگی نابرابر
به افتخار سکوت پرمعنای حامیان حقوق بشر!
به افتخار بغض های فرو خورده
به افتخار اشک های یواشکی
به افتخار معصومیت کودکی با تن خونین
به افتخار سری که از تن جدا گشت
به افتخار مادری که بی پسر شد
به افتخار دختری که بی پدر شد
به افتخار بانوی عفیفی که بی صدا مُرد تا عفتش خدشه دار نشود
به افتخار امید٬ امید به "پیروزی" ٬ امید به طلوع...
آری٬ ایمان دارم که شما پیروزید
«نصــــــر من الله و فتــــــح غریــــــب»
...................................................................
و تو ای غفلت زده!
هیچ می دانی زمانی که در دنیای فیسبوکی ات سرگرم لایک های بی امانی٬ سربازان حاج قاسم بخاطر حفظ آزادی تو می جنگند؟
هیچ
می دانی تویی که شعار نه غزه نه لبنان سر می دهی و به مظلومیت هم نوعانت
بی تفاوتی اگر روزی پای تروریست های شیطان صفت به این کشور باز شود٬ شاید
اولین کسی باشی که مجبور به جهاد نکاح با آن وحشی ها شوی؟!
هیچ می دانی همان کسانی که افراطی می پنداریشان٬ هر روز و هرشب چه توطئه ها و تهدید هایی را علیه آرامش تو خنثی می کنند؟
هیچ می دانی...؟!
خوب بنگر
دنیایت را بزرگتر کن از این آزادی های یواشکی!
و قدر بدان این آرامش را...
این امنیت را...
بسم الله الرحمن الرحیم
إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا
در حقیقت کسانى که گفتند پروردگار ما خداست!سپس ایستادگى کردند!
تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ
فرشتگان بر آنان فرود مى آیند [و مى گویند] هان بیم مدارید! و غمین مباشید!
و به بهشتى که وعده یافته بودید شاد باشید
آیه 30 سوره فصلت
به امید آزادی و پیروزی فلسطین...و به امید پیروزی همه مسلمانان عالم
وهابیت و آل سعود، حاکم پادشاهی عربستان، از دیرباز و از زمان شکلگیریشان
تاکنون در هم تنیده شدهاند. وهابیت، سلطنت عربستان را ایجاد کرد و آل
سعود وهابیت را گسترش داد. یکی از آنان نمیتواند بدون دیگری به حیات خود
ادامه دهد. وهابیت به آل سعود مشروعیت داد و آلسعود نیز از وهابیت محافظت
کرد و آنرا گسترش داد. این دو از یکدیگر جدایی ناپذیرند؛ چراکه هر کدام از
سوی دیگر برای بقا به دیگری وابسته است. وهابیت در اواسط قرن 18میلادی در
صحرای و روستای درعیه واقع در نجد در منطقه مرکزی شبه جزیره عربستان به
وجود آمد. فرقه وهابیت نام خود را از نام مؤسس آن محمد بنعبدالوهاب
(1703-1792) گرفته است. اگرچه محمد بن عبدالوهاب پدر وهابیت شناخته شده است، اما در واقع در ابتدا
این انگلیس بود که او را با اندیشههای انحرافی آغشته کرد و او را رهبر
دست نشانده خود برای مقاصد پلید استعمار در نابودی اسلام و مسلمانان قرار
داد.
ابنعبدالوهاب در بصره تحت نفوذ و کنترل یک انگلیسی با نام
مستعار "همفر" قرار گرفت. او از جمله جاسوسانی بود که از لندن برای
بیثبات کردن امپراتوری عثمانی و ایجاد درگیری در میان مسلمانان، به
سرزمینهای اسلامی فرستاده شده بود. همفر که وانمود به مسلمان بودن میکرد،
با نام "محمد" ظاهر شد و با حیلهگری، دوستی صمیمانه و طولانی مدت با
ابنعبدالوهاب ایجاد کرد. همفر که ابنعبدالوهاب را با پول و هدیه زیاد،
کاملاً شستشوی مغزی کرده بود، او را متقاعد کرد که اکثر مسلمانان باید کشته
شوند؛ چرا که آنها به طرز خطرناکی «مشرک» و «مرتد» گردیده و از اصول اساسی
اسلام تخطی کردهاند.
همفر نیز این رؤیای کاذب را برای
ابنعبدالوهاب جعل کرد که در خواب ظاهراٌ حضرت محمد(ص) را دیده است که میان
چشمهای ابنعبدالوهاب را میبوسد و میگوید: شما «بزرگترین» هستید، و از
ابنعبدالوهاب درخواست میکند تا برای نجات اسلام از «بدعت» و «خرافات»،
جانشین پیامبر باشد. ابنعبدالوهاب پس از شنیدن رؤیای همفر، شادتر و
مصممتر از همیشه، مسئولیت ایجاد فرقه جدید اسلامی برای «خالص ساختن» و
«اصلاحات» اسلام را بر عهده گرفت.
ارزش تجارت دوجانبه بین دو کشور عربستان و بریتانیا سالانه به ۱۵ میلیارد پوند میرسد و این در
حالی است که میزان سرمایهگذاری عربستان در انگلیس بیش از ۶۲ میلیارد پوند
است. دولتهای لندن و ریاض در سال ۱۹۸۵ مذاکراتی را در راستای انعقاد یک
سری از قراردادهای تسلیحاتی بیسابقه موسوم به الیمامه آغاز کردند. قرارداد
تسلیحاتی الیمامه، سفارشهای گسترده برای دریافت هواپیماهای جنگنده
تورنادو، بالگردها، تانکها و مهمات انگلیسی که بیشتر آنها از سوی شرکت
صنایع دفاعی و هوافضای «بی ای ای سیستمز» و شرکت «بریتیش ایرو اسپیس» ساخته
و یا تجهیز میشد را شامل میشود. رژیم عربستان سعودی برای تامین هزینه
این معامله، که بزرگترین معامله تسلیحاتی در تاریخ انگلیس محسوب میشود،
توافق کرد که روزانه ۶۰۰ هزار بشکه نفت خام در اختیار دولت انگلیس و به
ویژه شرکتهای نفتی «بریتیش پترولیوم» و «رویال داچ شل» قرار دهد.
ما حرص و طمع و خوی استعماری بریتانیا، حتی با وجود قراردادهای نجومی،
هیچگاه فروکش نکرد و حتی بر شدت آن نیز افزوده شده است. یکی از مصادیق این
مدعا، حضور گسترده بریتانیا در حوزه معماری عربستان سعودی و به ویژه اماکن
مقدس همچون مسجد الحرام می باشد.
در حال حاضر، پروژه تخریب مسجد
الحرام به سرپرستی دو معمار انگلیسی به نام های نورمن فاستر(عضو شورای عالی
بنیاد آقاخان و مشهورترین معمار فراماسون و همان کسی که برجهای ابلیسک را
در کنار خانه خدا طراحی کرد و نماد شیطان را در مراسم رمی جمرات، حذف و
دیواری را جایگزین آن کرد) و زاها حدید(معمار انگلیسی و عراقیتبار) انجام
می شود.
یکی از تازهترین کتب مورد اشاره و تحسین رهبر معظم انقلاب، یک کتاب جنگی و
حماسی نیست؛ یعنی فقط جنگی نیست. بلکه یک کتاب اقتصادی است؛ یک کتاب کار
است.
رهبر انقلاب در مورد این کتاب فرمودند: «کتاب این آقای حاج عباس
دست طلا را که مفصل و با جزئیات [گفته] خواندم. خیلی خوب بود انصافاً؛
مخصوصاً کتاب ایشان؛ هم مطلب در آن زیاد بود، هم آثار صفا و صداقت در آن
کاملاً محسوس بود و انسان میدید. خداوند انشاءالله فرزند شهید ایشان را
با پیغمبر محشور کند و خودشان را هم محفوظ بدارد.»
ماجرا از آنجا
شروع شد که رهبر معظم انقلاب یکم بهمنماه سال قبل میزبان عدهای از
رزمندگان قدیمی جبهههای جنگ بودند. مجلسی که ساعتی قبل از ظهر آغاز شد و
تا نماز ظهر و عصر ادامه پیدا کرد. ترکیب افراد حاضر در آن جلسه که عمدتاً
مو سفید کرده و عصا بهدست گرفته بودند خیلی جالب بود. آنها کسانی بودند
که برای جنگیدن به جبهه نرفته بودند؛ رفته بودند تا در جبهه کار کنند.
تفنگ بهدست نگرفته بودند؛ آچار و پیچگوشتی و چکش و روغن و گیریس، ابزار
دستشان بود. تعمیرکار ماشینهای سنگین، صافکار، نقاش، گلگیرساز، اتاقساز،
جوشکار و صاحبان حرفههایی از این دست. افرادی که در آن سالها اسمشان
را گذاشته بودند: «اصناف پشتیبان جنگ»
تمام پنجره را غرق حسن یوسف کن
دل اهالی این کوچه را تصرف کن
قدم بزن وسط شهر با صدای بلند
به عابران پیاده غزل تعارف کن
و بیبهانه تبسم کن و نگاهت را
شبیه آینهها عاری از تکلف کن
سپس به مجلس ترحیم یک غریبه برو
و چشمهای خودت را پر از تأسف کن
صدای ضبط، اتوبان، هوای بارانی
به خود بیا! نرسیده به قم توقف کن
سلام دختر باران! سلام خواهر ماه!
مام پنجره را غرق حسن یوسف کن
دل اهالی این کوچه را تصرف کن
قدم بزن وسط شهر با صدای بلند
به عابران پیاده غزل تعارف کن
و بیبهانه تبسم کن و نگاهت را
شبیه آینهها عاری از تکلف کن
سپس به مجلس ترحیم یک غریبه برو
و چشمهای خودت را پر از تأسف کن
صدای ضبط، اتوبان، هوای بارانی
به خود بیا! نرسیده به قم توقف کن
سلام دختر باران! سلام خواهر ماه!
بهشت را به همین سادگی تصرف کن
- See more at: http://farsnews.com/newstext.php?nn=13930203000045#sthash.JahvlG3m.dpuf
در فصل تسبیح آفرینش و قنوت درختان به تمنای آسمان و دست های خورشید به ذکر یا مقلب القلوب و الابصار...
سال 1393 سال «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملّی و مدیریّت جهادی» خدمت همه مردم شریف ایران اسلامی تبریک عرض می کنم امیدوارم سالی سرشار از موفقیت و سلامتی و عزت و افتخار و عاقبت بخیری پیش رو داشته باشید.
فضای فیلم خط ویژه، فضای رعب و وحشت و کلاهبرداری است که از مخاطب سلب امنیت میکند. با اینکه چنین مشکلاتی در جامعه هست، ولی همه مردم جامعه درگیر نیستند. مخاطب فیلم چنین برداشت میکند که نباید در مسائل اجتماعی و اقتصادی به کسی اعتماد بکند.
در این فیلم مبانی دینی مانند رزق و روزی حلال، رعایت حریم محرم و نامحرمی بیارزش جلوه داده میشود. فحاشی و مسخره کردن جزء لاینفک رفتاری نشان داده میشود، به طوری که انگار دیگر کسی نیست که رفتاری مؤدبانه و خالی از این رفتارها داشته باشد.
آهنگ غیرمجاز تنها راه ایجاد فضای شاد برای جوانان القا میشود و فیلم کاملاً خالی از نمادهای دینی و مذهبی برای کاستن افسردگی و ناراحتی افراد است و مفاهیم صبر و توکل و درست انجام دادن کارها و واگذاری نتیجه به خداوند نشان داده نمیشود و افراد از هر راهی میخواهند فقط به نتیجه دلخواه خود برسند و رعایت حقوق دیگران کماهمیت جلوه داده میشود.
ابتدای فیلم با سوء استفاده و کلاهبرداری شروع میشود که حس اعتماد را در میان مردم از بین میبرد تا در هنگام ضرورت و بروز مشکل واقعی به همدیگر کمک نکنند و از این جهت حس دلسوزی و همنوعدوستی را خدشهدار میکند.
در فیلم مصطفی کیایی با رزق و روزی حلال داشتن به شکل طعنهآمیزی برخورد میشود و از درآمدهای حلال و کلاهبرداریها با عنوان حلال یاد میشود، به گونهای که تفکیک آنها قابل توجه و اهمیت نیست! در سکانسی از فیلم راننده تاکسی برای چند جوانی که ناراحتند و مشکل دارند، برای بیرون آمدن از آن حال و هوا آهنگ غیرمجاز پخش میکند تا شاد بشوند!
خط ویژه به راحتی حریم محرم و نامحرمی را میشکند و چند نامحرم مجرم و غریبه، بدون رودربایستی شب را در یک خانه اقامت میکنند و قبح این روابط و دوستیها به این طریق ریخته میشود!
مسخره کردن قومیتها نیز در این فیلم به چشم میخورد؛ پلیسی که لهجۀ خاصی دارد، احمقانه رفتار میکند و تبحری در حرفهاش ندارد! در قسمتهای مختلف فیلم، فحاشی بکار برده شده است که خارج از شئونات میباشد.
نکته دیگر در امورد این فیلم این که جوانان (بخصوص جوانان تحصیلکرده) بجای اینکه برای کسب درآمد به دنبال کارهای مشروع و حلال بروند و صبر و حوصله خرج دهند تا به مرور زمان مشکلاتشان حل شود، به دنبال کلاهبرداری و دزدی هستند و بعداً به فکر فرار و خارج شدن از مرز هستند، که این نوعی القای ناامیدی به جوانان و ترغیب به راهکارهای اشتباه میباشد.