حفظ جان واجب است،
ولی حفظ جانِ جان واجب تر...
جان، امانتی است که باید به جانان رساند،اگر خود ندهی، خواهند ستاند!
فاصله مرگ و شهادت، همین خیانت در امانت است...
زنهار!
هر که شهید نشود، لاجرم خواهد مرد ...سید مرتضی آوینی
حفظ جان واجب است،
ولی حفظ جانِ جان واجب تر...
جان، امانتی است که باید به جانان رساند،اگر خود ندهی، خواهند ستاند!
فاصله مرگ و شهادت، همین خیانت در امانت است...
زنهار!
هر که شهید نشود، لاجرم خواهد مرد ...سید مرتضی آوینی
بسم الله الرحمن الرحیم
…باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان بدنیا آمدهایم و شیعه هم بدنیا آمدهایم که مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختیها، غربتها و دوریهاست و جز با فدا شدن محقق نمیشود حقیقتاً.
نمیخواهم حرفهای آرمانگرایانه بزنم و یا غیر واقعی صحبت بکنم؛ نه!
حقیقتاً در مسیر تحقق وعده بزرگ الهی قرار گرفتهایم؛ هم من، هم تو. بحمدالله؛ خدا را باید بخاطر این شرایط و این توفیق بزرگ شاکر باشیم.
الان که این نامه را برایت مینویسم، شب قدر است و شب شهادت حیدر کرار (علیه السلام) و در فضای ملکوتی بینالحرمین صبر و مصیبت و تحمل مشکلات و سختیها، بینالحرمین دو مظلومه، دو شهیده، یکی خانم زینب کبری (روحی فداها) و دیگری بنتالحسین، خانم رقیه (سلام الله علیها) هستم و به یادتم.
نمیدانی بارگاه ملکوتی 3 ساله امام حسین الان هم چقدر غریب است؛ در محل یهودیها، در مجاورت کاخ ملعون معاویه و در محاصره وهابیهای وحشی و آدمکش.
چه بگویم از اوضاع اینجا؛ تاریخ دوباره تکرار شده و این بار ابناء ابوسفیان و آل سفیان بار دیگر آلالله را محاصره کردهاند؛ هم مرقد مطهر خانم زینب کبری و هم مرقد مطهر دردانه اهل بیت، رقیه (سلام الله علیهما). ولی این بار تن به اسارت آلالله نخواهیم داد چرا که به قول امام (ره) مردم ما از مردم زمان رسول الله بهترند.
واضحتر بگویم؛ نبرد شام، مطلع تحقق وعده آخرالزمانی ظهور است و من و تو دقیقاً در نقطهای ایستادهایم که با لطف خداوند و ائمه اطهار نقشی بر گردنمان نهاده شده است و باید به سرانجام برسانیمش با هم تا بار دیگر شاهد مظلومیت و غربت فرزندان زهرای مرضیه (سلام الله علیها) نباشیم؛ اگر بدانی صبرت چقدر در این زمان حساس در حفظ و صیانت از حریم آلالله قیمت دارد، لحظه به لحظه آنرا قدر میشماری.
معرکه شام میدان عجیبی است. بقول امام خامنهای: «بحران سوریه الان مقابله جبهه کفر و استکبار و ارهاب با تمام قوا، در برابر جبهه مقاومت و اسلام حقیقی است.» در واقع جنگ بین حق و باطل و این خاکریز نباید فرو بریزد؛ نباید. خط مقدم نبرد بین حق (جبهه مقاومت) و باطل در شام است؛ تمام دنیا جمع شدهاند؛ تمام استکبار، کفار، صهیونیستها، مدعیان اسلام آمریکایی، وهابیون آدمکش بیشرف، همه و همه جبهه واحدی تشکیل دادهاند و هدفشان شکست اسلام حقیقی و عاشورایی، رهبری ایران و هدفشان شکست نهضت زمینهسازان ظهور است و بس.
و در این فضای فتنه آلود، متأسفانه بسیاری از مسلمین ناآگاه و افراطی نیز همراه شدهاند تا این عَلَم و این نهضت زمینهساز را به شکست بکشانند که اگر این اتفاق بیفتد سالها و شاید صدها سال دیگر باید شیعه خود دل بخورد تا تحقق وعده الهی را نزدیک ببیند.
شام نقطه شروع حرکت ابناء ابوسفیان ملعون است و این خاکریز نباید فرو بریزد؛ این حرکت خطرناک و این تفکر آدمکش ارهابی، پر و بال گرفته و حمام خون بین شیعیان و سایر مسلمین راه میاندازد و هیچ حرمتی از حرمین شریفین زینب کبری سلام الله علیها و خانم رقیه سلام الله علیها (حفظ نخواهد کرد) که هیچ، حرمت عتبات مقدسه کربلا، نجف، سامرا، کاظمین و… را هم خواهد شکست.
جبهه جدیدی که از تفکر اسلام آمریکایی، صهیونیسم و ارهاب از کشورهای مختلف از جمله افغانستان، پاکستان، آمریکا، اروپا، یمن، ترکیه، عربستان، قطر، آذربایجان، امارات، کویت، لیبی، فلسطین، مصر، اردن و… به نام جهاد فی سبیل الله تشکیل شده است، هدف نهاییاش فقط و فقط جلوگیری از نهضت زمینهسازان ظهور و در نهایت مقابله با تحقق وعده الهی ظهور میباشد و هیچ ابایی هم از کشتن و مثله کردن و سر بریدن زنان و کودکان بیگناه شیعه ندارد، کما اینکه این اتفاق را الان به وفور میتوان مشاهده کرد و من دیدهام.
مسئولیت سنگینی بر دوشمان گذاشته شده است و اگر نتوانیم از پسش برآییم، شرمنده و خجل باید به حضور خداوند و نبیاش و ولیاش برسیم چرا که مقصریم.
کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا و بقول سید مرتضی آوینی این یعنی اینکه همه ما شب انتخابی خواهیم داشت که به صف عاشورائیان بپیوندیم و یا از معرکه جهاد بگریزیم و در خون ولی خدا شریک باشیم. ان شاء الله در پناه حق و تا (تحقق) وعده الهی و یاری دولت ایشان خواهیم جنگید.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجراً عظیماً
ان شاء الله
البته شرمن به سناتورها پاسخ داده که اگر آمریکا بتواند جلوی توان ساخت بمب هستهای (غنیسازی) را از ایران بگیرد، آنگاه توان موشکی خطر کمتری خواهد داشت.
در هر حال، شرمن به
سناتورها قول داده که کنترل توان موشکهای بالستیک ایران را در توافق نهایی هستهای
خواهد گنجاند.
شتر در خواب بیند پنبه دانه...............
از قول مقام معظم رهبری که مذاکرات فقط درباره مسائل هسته ای است و آمریکا حق دخالت در هیچ امر دیگری را ندارد باید منتظر عکس العمل شیخ راستگو و دوستانش باشیم..........
با توجه به کم توجهی به حاشیه های تاثربرانگیز توزیع سبد کالا توسط دولت یازدهم، این سوال مطرح است که آیا شرق مجددا این کاریکاتور را منتشر خواهد کرد؟
سوال روز:
لطفا گدا پروری را معنی کنید...!!!
روز آخر “بدر” بود.
آقا مهدی در حربیه به محاصره افتاده بود،
کمی مانده به جاده ی بصره ـ العماره؛
بی سیم فس فس کرد،
حاج احمد: “برگرد مهدی، وضع خیلی بد است.”
آقا مهدی پاسخ داد: “اگر بدانی دارم چه چیزهایی می بینم، یک آن نمی ماندی آنجا،
احمد تو هم بیا. خودت را برسان اینجا تا همیشه با هم باشیم. بیا احمد، بیا” ….
فس فسسسس … بی سیم دیگر خاموش شد..
آقا مهدی رفت …
عماد فایز مغنیه در ۱۳۴۱ در روستای طیر دبا در شهر صور واقع در جنوب لبنان
بهدنیا آمد. پدرش شیخ جواد مغنیه از علمای برجسته شیعه لبنان بود.
خانوادهاش پس از مدتی از صور به ضاحیه جنوبی بیروت مهاجرت کردند و در آنجا
عماد تحصیلات ابتدایی و دبیرستان خود را گذراند و پس از آن وارد دانشگاه
آمریکایی بیروت (AUB) شد.
وی در آغاز دهه ۸۰
میلادی به «نیروی ۱۷» شاخه نظامی جنبش آزادیبخش فلسطین پیوست که نیرویی
ویژه بود و برای حفاظت از فعالانی مانند ابوعمار، ابو جهاد و ابود ایاد
تشکیل شدهبود. پس از محاصره ۳ ماهه بیروت، مبارزان فلسطینی از لبنان خارج
شدند، ولی عماد مغنیه به مقاومت اسلامی (جنبش امل) پیوست. این جنبش توسط
امام موسی صدر و مصطفی چمران پایهگذاری شدهبود.
فیس بوک یک سایت به اصطلاح و در لغت اجتماعی است که در چهارم فوریه سال ۲۰۰۴ راه اندازی شد؛ این سایت پس از گذشت مدت کوتاهی از آغاز فعالیت خود توانست مخاطبان زیادی را در کشورهای مختلف جهان از جمله “ایران” جذب کند . سیاست گذاران و موسسان این سایت اهداف گسترده سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را از تاسیس آن دنبال می کردند که نمونه ای از اهداف سیاسی آن را در حوادث پس از انتخابات در ایران مشاهده کردیم.
ما هدف از نگارش این گزارش بررسی اهداف سیاسی و اقتصادی فیس بوک در
ایران نیست، بلکه قصد داریم تا تنها به گوشه ای از تاثیرات منفی “اجتماعی” و
“فرهنگی” در این سایت که به بحث ایجاد “آلبوم تصاویر” و انتخاب یک “عکس”
برای نمایه خود است بپردازیم. اما فعالیت این سایت در کشور ما غیر قانونی
است و از همین روی برای مخاطبان اینترنتی قابل دسترسی نبوده و به اصطلاح
“فیلتر” است؛ اما نباید این حقیقت را نادیده گرفت که این سایت نسبتا
مخاطبان زیادی در ایران پیدا کرده است. “نام نویسی” نوشته ای است که با
بزرگترین فونت پس از ورود به این سایت با آن مواجه می شوید و در ادامه آن
می خوانید “نام نویسی رایگان است و همیشه خواهد ماند” که با کمی صرف وقت می
توان به راحتی در این سایت عضو شد و به کاربران فیس بوک پیوست.
بر
این اساس هر روز بر مخاطبان این سایت در کشورمان افزوده می شود و به نظر می
رسد که به جای فیلتر و نادیده گرفتن اثرات مخرب آن بهتر است فکری اساسی
برای این پدیده جدید کرد؛ چرا که با توجه با عدم هم خوانی آن با عقاید، سنت
و عرف مردم ایران، صدمات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی گسترده ای را
در آینده در بر خواهد داشت.
البته در ماه های اخیر جوانان دلسوز،
معتقد و ارزشی به ناچار خود را در عرصه جدیدی از جنگ نرم دیده و با عضویت
در این سایت به فعالیت های انقلابی در راستای حمایت از انقلاب و اسلام می
پردازند و اصطلاحا مجبور به بازی در زمین حریف شده اند؛ چه آنکه قطعا آنها
نیز از اثرات مخرب فرهنگی و اجتماعی این سایت مصون نخواهند بود زیرا که
ماهیت این سایت حداقل با ارزش های ایرانی-اسلامی مردم جامعه ما همخوانی
ندارد که هدف از این نگارش همانگونه که در آغاز کلام به آن اشاره شد
پرداختن به این موضوع نیست. اما پس از عضویت در این سایت می توان از
امکانات متعدد اینترنتی آن استفاده کرد؛ برای نمونه در این سایت می توانید
با کسانی که دوست هستید گفتگو (چت) کنید یا نظرات خود را به اشتراک گذاشته و
درباره آن بحث کنید؛ یا به دوست یابی بپردازید و حتی با دوستان دوست خود
نیز آشنا شوید تا به یک باره اجتماع کوچک چند نفره شما و دوستانتان به یک
اجتماع بزرگ چند صد نفره یا هزار نفره تبدیل شود! اما یکی دیگر از امکاناتی
که این سایت در اختیار شما قرار می دهد و آسیب شناسی همین موضوع، بحث اصلی
این گزارش است، “انتخاب عکس” و ” ایجاد یک آلبوم عکس” برای نمایه خود می
باشد که متاسفانه روند تاسف باری را مخاطبان ایرانی در این بخش پیش گرفته
اند و به نوعی در پازل از پیش تعیین شده غرب برای ترویج بی عفتی، بی بند و
باری، بی غیرتی و بی حرمتی بازی می کنند. ” اقدامی بسیار تاسف بار و البته
نگران کننده .
حتما می دانید که پس از عضویت در این سایت، تمام
مخاطبان و کاربران فعال در آن می توانند به راحتی به نمایه شما دسترسی پیدا
کنند و این اجازه را سایت و البته “خود شما” به دیگر کاربران داده اید که
به راحتی شما را شناسایی کرده و در صورت لزوم به شما درخواست دوستی بدهند؛
اما نکته ای که واضح و مبرهن می باشد این است که پس از ورود به نمایه شخص
دیگری اعم از دختر و پسر یا مرد و زن، شما عکس اصلی نمایه وی را مشاهده می
کنید و تنها در بخش “عکس ها” یا همان “آلبوم عکس ها” کاربر می تواند دیگر
تصاویر مربوط به خود را از دید شما پنهان کرده و آنها را تنها برای دوستان
یا برخی از آنها به نمایش بگذارد.
اما بسیاری از کاربران ایرانی،
(مخصوصا خانم ها) فیس بوک در بخش انتخاب “عکس نمایه خود” عکسی بد پوشش و بی
حجاب را انتخاب می کنند که این موضوع نگران کننده است؛ کافی است شما نام
یکی از همکاران، همکلاسی ها، هم دانشگاهی ها، هم محله ای ها و … را که
احساس می کنید در این سایت عضو است را پس از عضویت در این سایت جستجو کنید،
که در اغلب موارد در صورت عضویت این افراد، با عکس های “عجیبی” مواجه می
شوید که باعث تاسف و ناراحتی شما می شود!
سوال اینجاست که چرا باید برخی از مردم کشورمان در مواجهه با این پدیده
به این شکل منفعلانه برخورد کرده و به راحتی استحاله شوند؟ البته تمام
کسانی که عکس های بد پوشش را در این سایت قرار می دهند جاهل مقصر نیستند و
در حقیقت این موضوع را به عنوان یک عرف قبول کرده و باورشان شده که تنها در
یک “اتاق خصوصی” که دوستان هم جنسشان آنها را می بینند مشغول زندگی روزمره
خود هستند؛ و نا گفته نماند کسانی هم هستند که با اغراض فرهنگی و اجتماعی
اقدام به این کار می کنند.
اما تمام ماجرا به “عکس نمایه” ختم نمی
شود! در قسمت “آلبوم عکس ها” نیز بسیاری از کاربران فیس بوک با قرار دادن
عکس های خصوصی و خانوادگی خود در انظار عمومی به حریم شکنی می پردازند؛
طوری که به نظر می رسد برایشان “عرفی موجه” شده است؛ در برخی از این موارد
شما عکس های خانوادگی دوستان و همکاران خود را با پوششی متفاوت و البته
نامناسب می بینید که برایتان باور کردنی نیست!
برای نمونه شما در
پایان این گزارش عکس هایی را از نمایه برخی مخاطبان فیس بوک که خود آنها در
اختیار عموم جامعه قرار داده اند و یا عکس هایی را که در قسمت “آلبوم عکس
های” برخی کاربران این سایت و بدون دوست شدن با آنها می توان مشاهده کرد را
می بینید، که با آنکه قطعا خود این افراد با کمال میل و رضایت آنها را در
اختیار عموم قرار داده اند اما چهره آنها را به خاطر رعایت اخلاق شطرنجی
کرده ایم.
به نظر می رسد غرب برای ترویج بدحجابی، بی عفتی، بی حرمتی
و البته فحشا راه جدیدی را در پیش گرفته است که نیازمند هوشمندی مردم و
البته مسئولان در مواجهه با آن است؛ که در صورت ادامه این روند نه “حریمی”
می ماند و نه “حرمتی”
« چه کسی می تواند این معادله را حل کند؟!
چه کسی می داند فرود یک خمپاره،قلب چند نفر را می درد؟!
چه کسی می داند جنگ یعنی سوختن،یعنی آتش،یعنی گریز به هر جا،به هر جا که اینجا نباشد.
یعنی اضطراب، که کودکم کجاست؟! جوانم چه شد؟! دخترم چه شد؟!
به راستی ما کجای این سوالها و جوابها قرار گرفته ایم؟!
کدام دختر دانشجویی که حتی حوصله ندارد عکسهای جنگ را ببیند و اخبار آنرا بشنود، از قصه ی دختران معصوم سوسنگرد باخبر است؟!
آن مظاهر شرم و حیا را چه کسی یاد می کند که بی شرمان دامنشان را آلوده کردند و زنده زنده به رسم اجدادشان به گور سپردند.
کدام پسر
دانشجویی می داند هویزه کجاست؟ چه کسی در هویزه جنگیده است؟ کشته شده و در
آنجا دفن گردیده؟
چه کسی است که معنی این جمله را درک کند: نبرد تن با تانک؟!
اصلا چه کسی می داند تانک چیست؟چگونه سر 120 دانشجوی مبارز و مظلوم زیر شنیهای تانک له می شود؟!
آیا می توانید این مسئله را حل کنید؟
گلوله ای از دوشکا با سرعت اولیه ی خود از فاصله ی هزارمتری شلیک می شود و در مبداء به حلقومی اصابت کرده و آن را سوراخ کرده و گذر میکند،حالا مشخص نمایید،سر کجا افتاده است؟!کدام گریبان پاره می شود؟!
کدام کودک در انزوا و خلوت اشک می ریزد؟!
و کدام ،کدام.........؟
توانستید مسئله را حل کنید؟!اگر نمی توانید این مسئله را با کمی دقت بیشتر حل کنید:
هواپیمایی با یک و نیم برابر سرعت صوت از ارتفاع ده متری از سطح زمین، ماشین لندکروزی را که با سرعت در جاده ی مهران - دهلران حرکت می نماید، مورد اصابت موشک قرار می دهد، اگر از مقاومت هوا صرف نظر شود. معلوم کنید کدام تن می سوزد؟! کدام سر می پرد!؟
چگونه باید اجساد را از درون این آهن پاره ی له شده بیرون کشید؟!
چگونه باید آنها را غسل داد؟ چگونه بخندیم و نگاه آن عزیزان را فراموش کنیم؟!
چگونه می توانیم در شهرمان بمانیم و فقط درس بخوانیم؟!
چگونه می توانیم درها را به روی خودمان ببندیم و چون موش در انبار کلمات کهنه ی کتاب لانه بگیریم؟!
کدام مسئله را حل می کنی؟برای کدام امتحان درس می خوانی؟ به چه امید نفس می کشی؟کیف و کلاسورت رااز چه پر میکنی؟!
از خیال، از کتاب، از لقب شامخ دکتر یا از آدامسی که هر روز مادرت در کیفت می گذارد؟!
کدام اضطراب جانت را می خورد؟! دیر رسیدن به اتوبوس؟ دیر رسیدن سرکلاس، نمره نگرفتن؟
دلت را به چه چیز بسته ای؟به مدرک،به ماشین،به قبول شدن در فوق دکترا؟
صفایی ندارد ارسطو شدن خوشا پر کشیدن،پرستو شدن
آی پسرک دانشجو، به تو چه مربوط است که خانواده ای در نزدیکی تو داغدار شده است؟ جوانی به خاک افتاده است؟
آی دخترک دانشجو، به تو چه مربوط است که دختران سوسنگرد را به اشک نشانده اند؟ و آنان را زنده به گور کرده اند؟
هیچ می دانستی؟!حتما نه!...
هیچ آیا آنجا که کارون و دجله و فرات به هم گره می خورند،به دنبال آب گشته ای؟! تا اندکی زبان خشکیده ی کودکی را تر نمایی؟!
و آنگاه که قطره ای نم یافتی با امیدهای فراوان به بالین آن کودک رفتی تا سیرابش کنی اما دیدی که کودک دیگر آب نمی خورد!!!
اما تو اگر قاسم نیستی، اگر علی اکبر نیستی، اگر جعفر و عبدالله نیستی، لااقل حرمله مباش!!
که خدا هدیه ی حسین(ع) را پذیرفت و خون علی اکبر و علی اصغر را به زمین پس نداد.
و من نمی دانم که فردای قیامت این خون با حرمله چه خواهد کرد. »