سوالی مدتی در ذهن من بود و آن این که: «آیا سینمای دفاع مقدس، مقدس است»؟ در این که «دفاع مقدس» مقدس بود، تردیدی نیست. انسان هایی عزیزترین سرمایه وجود خویش، یعنی جان شان را، در راه تحقق آرمانی مقدس و دفاع از مرزهای اسلامی و مردم خود فدا کردند. طبعا این دفاع، دفاعی مقدس است. اما آیا سینما، هم می تواند «مقدس» باشد؟ مگر نه این که سینما حرفه ای است در میان سایر حرفه ها، و صنعتی در میان صنعت ها و هنری در میان هنرها؟ مگر در این حرفه وسوسه شهرت و شهوت و ثروت نیست؟ مگر افرادی که وارد این حرفه می شوند، فداکاری یا جانفشانی خاصی انجام می دهند که بگوییم کارشان «مقدس» است؟ ممکن است بگویند وقتی «موضوع» فیلمی «مقدس» باشد، طبعا آن فیلم هم «مقدس» خواهد بود. اما فیلم های بسیاری داشتهایم که به «موضوعات مقدس» پرداختهاند اما چندان «قداستی» در آنها احساس نشده است. ضمن این که حتی وقتی موضوع فیلمی مقدس است، باز هم بحث منافع مادی می تواند مطرح باشد. هیچ کس رایگان فیلمی با مضامین «مقدس» نمی سازد که این کار را بخواهیم یک فداکاری و جانفشانی، مانند آنچه در دفاع مقدس رخ داد، محسوب کنیم. و به راستی وقتی انگیزه منافع مادی باشد، ساختن «فیلم مقدس» چه فضیلتی بر ساختن «فیلم غیر مقدس» دارد؟
به نظرم در این میان با یک معیار می توان برای ساخت فیلم، فضیلت اخلاقی قائل بود. و آن این که بپرسیم آیا فیلمساز با ساخت این فیلم «هزینه» داده است یا صرفا «نفع» برده است؟ مثلا فرض کنید یک نفر یک فیلم عظیم و باشکوه در مورد دوره کودکی پیامبر(ص) بسازد. طبعا همه از چنین فردی ستایش و تمجید خواهند کرد. او «صلح کل» خواهد بود و «قبه نور» و عزیز و محبوب. در داخل و خارج. یا مثلا وقتی کسی در مورد ماجراهای یک خانواده سنتی و اصیل یزدی یک فیلم خوش رنگ و آب می سازد، طبعا همه ستایش می کنند. و البته این فیلم ها در جای خود می تواند کارهای ارزشمندی باشد.
اما وقتی کسی در موضوع گروهکهای مسلح جدایی طلب فیلم می سازد، وقتی شرایط ملتهب اول انقلاب را که هنوز محل نزاع بسیاری است به تصویر میکشد، وقتی جنایت های گروهک ها را برملا میکند، وقتی ادعای مظلومیت تاریخی جدایی طلبان را بی اعتبار می کند، در واقع دارد در دفاع از انقلاب خطر می کند. دارد هزینه میدهد. دارد وسوسه محبوبیت بین اپوزیسیون و خیال جایزه بین المللی را زیر پا له می کند. دارد طعن و ناسزای مخالفان نظام و انقلاب را به جان می خرد. و بالاتر از همه اینها، با توجه به این که گروهک های مسلح جدایی طلب هنوز فعال هستند، دارد امنیت خود و خانواده اش را، چه در داخل چه در سفرهای خارجی، به مخاطره می اندازد.
«چ» ابراهیم حاتمی کیا، فضیلت های فنی و هنری و مضمونی بسیار دارد. یکی از بهترین سکانس های تاریخ سینمای ایران را دارد. برای من اما، مهمترین فضیلت این فیلم، «فضیلت اخلاقی»اش بود. این فیلم نشان داد وقتی حاتمی کیا به فرزندان شهدا می گوید «دعا کنید در بستر عافیت نمیرم» در این سخن خود کاملا جدی است. نشان داد که «حاتمی کیا» در ادای دین به انقلاب و امام، یک سر و گردن از بسیاری از هم نسلان خود بالاتر ایستاده است.
انقلاب به فرزندانی «جسور» و «وفادار» نیاز دارد. آنکه «جسارت» دارد، ممکن است در جایی هم «تندی» و «سرپیچی» کند. اما «وفاداری»اش او را حفظ می کند. در مقابل آن که «جسارت» ندارد، حتی اگر «وفادار» هم باشد، در میدان معرکه و خطر به هیچ دردی نمی خورد. صرفا سیاهی لشکری است برای دوران عافیت. حاتمی کیا با «چ» بار دیگر نشان داد که «جسارت» و «وفاداری» را با هم دارد.